It's not my first time to write about The Sense of an Ending, by Julian Barnes, and Waterland, by Graham Swift, on this blog. Well, to some extent, it is... because the last time I actually didn't write about them; I simply extracted a paragraph of each one. Why do these books matter so much … Continue reading Remembering – On The Sense of an Ending and Waterland
Tag: History
تاریخپاره – ۲
در پروانس، طبقهی درباری و ادبیات اکسیتان که کمالگرایی و ادراک را ترویج میکردند و از پایان قرن ۱۱ و ابتدای قرن ۱۲ شکوفا شده بودندْ در فاصلهی سالهای ۱۱۷۵ و ۱۲۰۵ به غایت درخشش خود رسیدند. اهالی شهر آلبی - که معتقد به فرقهی کاتاریسم ومحکوم به کفر بودند- در فاصلهی سال ۱۲۰۸ و … Continue reading تاریخپاره – ۲
تاریخپاره – ۱
در سال ۱۸۳۰، فردیناند هفتم، پادشاه اسپانیا با یک پرنسس لیبرال ناپلی به نام ماریا کریستیناازدواج کرد و دخترشان، ایزابلا، به مقام ولایت عهدی رسید. اشراف و اهالی کلیسا، که معتقد بودند یک زن نمیتواند بر اسپانیا حکمرانی کندْ از این تصمیم ناراضی بودند. پس از مرگِ شاه در سال ۱۸۳۳ اسپانیا صحنهی جنگ داخلی … Continue reading تاریخپاره – ۱
History
History is that impossible thing: the attempt to give an account, with incomplete knowledge, of actions themselves undertaken with incomplete knowledge. (Waterland - Graham Swift) History is that certainty produced at the point where the imperfections of memory meet the inadequacies of documentation. (The Sense of an Ending - Julian Barnes) The days gone by … Continue reading History
Contradiction
The contradiction of the modern human manifested itself pretty early; when a slave owner penned these words: We hold these truths to be self-evident, that all men are created equal...
سقوط پاریس
آلیستر هورن در «سقوط پاریس» مینویسد: «چهرهی پاریس برای چند سال به شکل حیرتآوری تغییر کرد. نیمی از نقاشان خانهها، نیمی از لولهکشان، نیمی از بنایان و کاشیکاران و نیمی از کفاشان و طباخان غیب شده بودند. حدود بیست سال طول کشید تا نسل جدیدی از پیشهوران در پاریس به وجود آیند.» روزنامهی فیگارو نوشته بود: «پاریس … Continue reading سقوط پاریس
صلیب
همزمان با اشغال سرزمین اسراییل توسط امپراتوری روم، پسر جوانی که شاگرد چیره دست یک دکان نجاری در ناصره بود به جرم اینکه نامزدش پیش از ازدواجشان باردار استْ از کار اخراج میشود. پسر جوان نزد یکی از تجار شهر میرود و به ازای سودی هنگفت مبلغی پول قرض میکند تا بتواند ابزارآلات نجاری بخرد … Continue reading صلیب