ضدشاعر چیست:
تاجری در کوزهها و تابوتها؟
کشیشی که به هیچ چیز باور ندارد؟
فرماندهی که به خود ظنین است؟
ولگردی که تا سالخوردگی و مرگ
به همگان میخندد؟
همسخنی بدطینت؟
رقصندهای بر لبه پرتگاه؟
خودشیفتهای که همگان را دوست دارد؟
دلقکی خونین که عمدا درمانده است؟
شاعری که روی صندلی خفته است؟
کیمیاگری از عصر جدید؟
یک انقلابیِ جیبی؟
یک خرده-بورژوا؟
یک شارلاتان؟
یک خدا؟
یک بیگناه؟
یک روستانشین اهل سانتیاگو؟
زیر جملهای که میپندارید درست است خط بکشید.
ضدشعر چیست:
طوفانی در یک فنجان چای؟
دانهی برفی روی یک صخره؟
سینیای پر از تکههای انسان
چنانکه پدر سالواتیِررا میپندارد؟
آینهای که حقیقت را میگوید؟
سیلیای در صورت رییس انجمن نویسندگان
(که خدا او را در قلمرویش حفظ کند)
اطلاعیهای برای شاعران جوان؟
تابوتی در سیلابها؟
تابوتی با نیروی سانتریفیوژ؟
تابوتی با گاز پارافین؟
کلیسایی مشتاق بدون مرده؟
گزینهای که فکر میکنید درست است را
با علامت ضربدر مشخص کنید.